ایکوالایزر – پیروزی یا شکست
همه ما دور و برمون وسایل و اپهایی داریم که باهاشون موزیک گوش میدیم یا فیلم میبینیم. از تلویزیون گرفته تا دستگاه پخشکننده خودرو، از VLC تا اپای تو گوشیامون. بسیاری از اینها تو تنظیماتشون گزینهای دارن که میشه باهاش کاری کرد که یه اسپیکر یا هدفون ارزون قیمت، صدایی به دقت یه اسپیکر دو برابر قیمتش رو تولید کنه و یا صدایی که مطلوب سلیقه ما باشه. همینطور میشه باهاش کاری کرد که فاجعه به بار بیاد و به مرور باعث آسیب به شنوایی ما، نابود کردن هنر مهندسان میکس و صدا و آسیب به اسپیکر بشه. این گزینه Equalizer، به اختصار EQ، در نگارش فارسی ایکوالایزر، نگارش عامیانهتر اکوالایزر یا اکولایزر و معنای فارسیش برابرسازه.
این ابزار یکی از پرکاربردترین ابزارها تو استودیوهای ضبط و میکس صدا و موسیقیه. وظیفه این ابزار خیلی سادهاس، با این ابزار میشه یک بازه مشخص فرکانسی رو تقویت یا تضعیف کرد، سادهتر بگم، صدای اون فرکانس (یا بازه فرکانسی) رو کم و زیاد کرد.
برای این که بدونیم EQ چه طوری میتونه تجربه شنیداری ما رو بهبود بده، اول باید بدونیم یه موسیقی یا صدا تو چه شرایطی میکس و مراحل پساتولیدش (post production) طی میشه. تو استودیوها یه عالمه پول خرج میکنن تا اسپیکری بخرن که تا جای ممکن تمام فرکانسهای قابل شنیدن توسط انسان رو به صورت مسطح (flat) پخش کنه، که بهش اسپیکر مانیتورینگ میگن. این اسپیکرها از دقت بسیار بالاتری نسبت به بقیه اسپیکرها برخوردارن و به همین دلیل هم خیلی گرون قیمتن. انسان به طور معمول صداهای با فرکانس ۲۰ هرتز تا ۲۰ کیلوهرتز رو میشنوه که همون هم از فردی به فرد دیگه بر اساس سن و یه سری فاکتور دیگه متفاوت میشه. علاوه بر اون ما این فرکانسها رو حتی اگه با بلندی یکسان پخش بشن، همدامنه نمیشنویم. مثلا اگه صداهایی با فرکانسهای ۴ کیلوهرتز و ۲۰۰ هرتز با بلندی یکسان ۴۰ دسیبل پخش بشن ما حس میکنیم فرکانس ۴ کیلوهرتز حدود ۱۰ دسیبل بلندتر پخش شده و این خطا (یا شاید در طبیعت مزیت) شنیداری انسانه. اما وقتی میگیم اسپیکر داخل استودیو باید تا حد امکان فلت باشه منظور چیه؟ منظورمون این نیست که به گوش ما فلت بیاد، بلکه منظورمون اینه که باید بتونه تمام فرکانسها رو با بلندی یکسان پخش کنه که این رو میشه با بررسی پاسخ فرکانسی هر دستگاه آزمایش کرد و باید بگم که در عمل هیچ اسپیکری صد در صد فلت نیست. خلاصه مهندس میکس جلوی یه اسپیکر خیلی دقیق و فلت میشینه و بر اون اساس که یه معیار مرجع و کالیبره حساب میشه کار میکس رو انجام میده و بعد موسیقی یا صدای ضبط شده به دست ما میرسه که میخوایم اونو با اسپیکر یا هدفون ۱۰ دلاریمون بشنویم. حالا بریم ببینیم اگه از صدایی که میشنویم چندان راضی نیستیم، چه طوری میتونیم تجربه شنیداری بهتری رو با کمک EQ داشته باشیم. این یه دستورالعمل جامع نیست ولی سعی کردم تا حد امکان دقیق و آسون باشه. اولین کاری که باید بکنیم انتخاب یه آهنگ مرجعه که به سلیقه ما نزدیکتره، یه کسی که کارشو بلده اونو میکس و مسترینگ کرده و همه جور صدای زیر و بمی در طول کار پخش میشه. معمولا گزینه خوب با جستجوی همچین چیزایی به دست میاد: Trance Music Reference Track Rock Music Reference Track
مرحله دوم پیدا کردن یه نرمافزاره که بهمون Spectrum Analyzer یا چیزی شبیه به این رو بده. تمام نرمافزارهای DAW اینو دارن، Audacity هم اینو داره، سرچ کنید حتی برای گوشی هم با اسامی متفاوتی پیدا میشه. حتی بسیاری از EQها تو پسزمینشون این نمودار رو نشون میدن که در این صورت همین کافیه. کار این ابزار نمایش دیداری فرکانسهاییه که در حال پخش از سیستم شماست و نه اسپیکرتون. فقط مهمه که ما از این ابزار روی همون دستگاهی که میخوایم ازش موزیک رو پخش کنیم استفاده کنیم.
مرحله سوم تطابق و مقایسه صدای پخش شده از اسپیکر با چیزیه که تو Spectrum Analyzer میبینیم. برای این کار ۲ راه کلی وجود داره: ۱. استفاده از یک میکروفن دقیق و فلت برای ضبط صدای خروجی از اسپیکر تو یه محیط با آکوستیک طبیعی و تطابق فرکانسا با فرکانسهای آهنگ اصلی. که انجام درست این کار نیاز به یه میکروفن حداقل ۷۰۰-۸۰۰ دلاری و یه اتاق با آکوستیک مناسب داره. اینجا دوباره بحث فلت بودن میکروفن میاد وسط و نمیشه از هر میکروفنی استفاده کرد. ضمن این که این کار برای تنظیم هدفون جواب نمیده. ۲. استفاده از گوش و چشم همزمان. با نگاه کردن به Spectrum Analyzer میتونیم چیزای زیادی رو بفهمیم. مثلا این که صدای فرکانسهای بم نسبت به سایر فرکانسها چه وضعیتی دارن؟ آیا بلندترن؟ اگه آره، آیا ما داریم اونا رو به اندازه کافی بلندتر میشنویم؟
حالا میتونیم ذره ذره با تنظیم پارامترای EQ فرکانسها رو کم و زیاد کنیم تا اسپیکر به صدای مرجع نزدیک بشه. این تنظیمات برای نزدیک کردن اسپیکر به صدای یه اسپیکر فلت انجام شده اما لزوما با تفاوتهای شنیداری ما و محدودیتهای اسپیکر سازگار نیست. پس اگه لازم بود میتونیم همین مرحله آخر رو این بار با یه تکنیک دیگه انجام بدیم. تو این تکنیک ما با بستن چشممون تمرکز ذهن رو به طور کامل به سمت چیزی که میشنویم میبریم. وقتی چشممون بستهاس و هوشیار هستیم مغز تجزیه و تحلیل دقیقتری روی صدایی که میشنویم انجام میده. حالا باید از خودمون بپرسیم این صدایی که میشنویم چی کم یا زیاد داره؟ حالا فرکانس مربوط به اون رو پیدا میکنیم و تغییرش میدیم. آشنایی با فرکانسها و EQ زمان میبره باید تمرین کنید و باهاش بازی کنید. جایی که حس کردید دارید صدای بهتری میگیرید یعنی دارید یاد میگیرید.
شما نمیتونید با EQ به تنهایی معجزه کنید ولی تو موارد بسیاری میتونه به بهبود صدایی که میشنویم کمک کنه. اما در عین حال اگه ندونید که چه کار میکنید (مثل اکثر کسانی که EQ ماشین شما رو دستکاری میکنن) میتونه به مرور به شنواییتون و همینطور با فشار آوردن به محدودیتهای اسپیکرتون باعث آسیب بشه. همیشه باید تغییرات حجم صدای یه فرکانس آهسته انجام بشه و جایی که حس میکنید داره به اسپیکر فشار میاد، دارید محدودیتهای فرکانسی اسپیکر رو رد میکنید. افزایش حجم صدا به معنای افزایش ولتاژ برای اسپیکره، نباید ازش ترسید ولی باید حواسمون بهش باشه. اکثر مواقع میشه با کم کردن صدای یه سری فرکانسها به جای زیاد کردن بقیه فرکانسها به صدای مطلوب رسید. این روش کمک میکنه به اسپیکر فشار نیاد.